دلم گرفته

ساخت وبلاگ

سلام خوبی؟ 

الان که دارم مینویسم صورتم خیس شده چون داشتم متنهای قبلیم رو میخوندم. فکر نکن شنبه هایی که ثبت نکردم به یادت نبوم دیگه طاقت نوشتنش رو نداشتم. از یه جایی به بعد دارم حس میکنم که هستی و جایی نرفتی. از یه جایی به بعد به این نتیجه رسیدم که من رفتم و تو هستی. چون از یه وقتی که دلم لبریز درد شد. طاقتم تموم شده. صبرم شده اشک و لبریز شده. نیستی ببینی الکی بهونه میگیرم الکی دعوا دارم. دلم میخوادت خیلی زیاد. کاش بودی حضورت برام دلگرمی بود. از وقتی نیستی پشتم درد میکنه. کمرم خم شد. تازه میفهمم پشت خمیده از داغ یعنی. دلم خیلی گرفته. میخوام بیام پیشت. تو که نمیای چرا من هم نباید بیام؟؟؟؟

عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 22 تير 1401 ساعت: 17:00