برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 49
برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 119
برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 131
برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 299
این روزها بی حال و حوصله تر از هر روز دیگه ام. نه میشه اشک ریخت. نه میشه بیخیال بود. دل آسمون تو این روزها بدجور گرفته و جای دل ما میباره. این روزها سایه غم بزرگی رو سر خونمون سنگینی میکنه و معلوم نیست کی بغض بی صدای اهل این خونه بترکه و اشک مهمون چشم هامون بشه. هرچند که این روزها میشه فهمید که هر کسی تو خلوت خودش چقدر اشک ریخته.
برام سخته دیگه قوی موندن. امروز عجیب کم اوردم.
عشق...برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 274
کنار همه اتفاقات تلخ زندگیمم خوشحالم که هنوز لبخند به لبم میاد و هنوز هم یه اشکهایی از رو شادی به چشمام میاد.
امسال برای خودم کادو ولنتاین خریدم (البته به حساب خواهرم) و قشنگترین و با احساس ترین تبریک روز مادر رو شنیدم. ممنونم از مهربونم که اینجوری خوشحالم کرد.
خدایا شکرت که هنوزم تو این دنیا دوستای خوب هستند که آدم به حضورشون دلگرم باشه. زنده باشی نازنینم. دوست دارم تا خود صبح برات بنویسم و تشکر کنم ازت عشقم.
عشق...برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 303
برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 334
برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 289
امشب دلم گرفته و میخوام حرف بزنم...
واقعا تا دو دقیقه دیگه زنده ایم که اینقدر با هم بدیم... ایندفعه کسی بهم بدی نکرده... این روزها اینقدر همه درگیرند کسی بفکر کسی نیست.... دلم میخواست حرف بزنم ولی...
دلم خیلی چیزها میخواد ولیی کاش تو هم میخواستی...
حیف...
عشق...برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 296
عاشقان من سست پیمان نیستم ترک کردم گر که یار خویش را
دوستان، یک لحظه از من بشنوید تا بگویم حال زار خویش را
روزگاری بهر یاری بی وفا صرف کردم روزگار خویش را
خوب چون در عاشقی کارم بساخت رفت و آخر کرد کار خویش را
رفت و پیدا کرد یار دیگری برد از خاطر قرار خویش را
من نکردم ترک زین سنگین دلی دلبر ناسازگار خویش را
بلکه چون او دیگری را داشت دوست سخت دیدم کار و بار خویش را
دیدم از این پس بباید در جهان دوست دارم یار یار خویش را
چون نمیگنجید در یک دل دو مهر ترک کردم پس نگار خویش را
برچسب : نویسنده : baranpayizii بازدید : 474